بسم الله الرحمن الرحیم

پژوهش بایستی هم برای رسیدن به اوج قلّه‌ی علم و ایجاد مرجعیّت علمی و هم باید برای حلّ مسائل جاری کشور باشد. مقام معظم رهبری

بنيادشناسي پژوهش در حوزة علوم دين و معارف اسلامي[1]

حسين خنيفر،اكبر فرجي ارمكي

چكيده

حوزة علوم دين، معارف اسلامي و فلسفه حوزه‌اي فراملي است كه از سويي از ديرينگي برخوردار است و از سوي ديگر در ابعاد جهاني مورد التفات، احترام، انتقاد و عنايت و دشمني است كه در آن، آموزش و مقولة پژوهش نيز پا به پاي مقارنت و معاضدت تحولات آن مورد توجه بوده است. در حال حاضر توجه به امر پژوهش در اين عرصه عميق‌تر و دغدغة اصلي فرهيختگان اين عرصة ملي و بين‌المللي است.

اين نوشتار ضمن مفهوم‌شناسي و پيشينه‌كاوي شاخصه‌ها و مؤلفه‌هاي اساسي، عمدة بحث را به سمت و سوي مقوله پژوهش در حوزة معارف ديني و تعليم و تربيت اسلامي سوق داده و با بيان مسئله، اهداف ، اهميت و محوريت موضوع و سپس مفهوم‌شناسي در صدد تبيين نظام علمي روش تحقيق اين وادي و ارائة ساختار مناسب «نظام‌پژوهشي» حوزه‌محور است. اين مهم با تبيين مأموريت نظام‌پژوهشي و اهدف آن و وظايف مديريت دانايي‌محور و پژوهش‌مدار صورت گرفته و سپس الگوي خط مشي‌گذاري نظام پژوهش و مؤلفه‌هاي جامع در چهارده محور در كانون بررسي قرار گرفته و به مقولة آموزش و تأثير آن در پژوهش حوزه اشاراتي شده است.

كليد واژه‌ها: نظام پژوهشي، ساختار پژوهش، مدل‌هاي پژوهش، راهبردهاي مديريتي پژوهش، حوزة تعليم و تربيت اسلامي، فلسفة پژوهش.

مقدمه

حوزه‌ و دانشگاه علوم دين، فلسفه و معارف اسلامي اصلي‌ترين نهاد آموزش، تربيت و سازماندهي صاحب‌نظران و انديشوران و پژوهشگران در عرصة علوم ديني در سطوح مختلف است كه با پيشينه‌اي به فراخناي تاريخ و به منزلة يك سازمان اجتماعي داراي اهداف، ساختار، ساز و كار و نقش و كاركرد دروني و اجتماعي خاصي بوده است.

حوزة علوم ديني و معارف اسلامي در لغت به مفهوم ناحيه، مركز و مجتمع است(1) و از نظر اصطلاح بر مجموعة مدارس، دانشگاه‌ها و فعاليت‌هاي رسمي و جانبي آموزشي رايج در يك منطقه اطلاق مي‌شد. در آغاز واژة مدرسه در نظام تعليم و تربيت ديني به عنوان نهاد آموزشي و رفته‌رفته از اواخر قرن سوم و در خلال قرن چهارم هجري قمري به دنبال تأسيس نهادهايي ويژة آموزش از سوي عالمان، حاكمان و نيكوكاران در شهرهايي همچون بلخ، بخارا، مرو، سمرقند، غزنه، نيشابور، بيهق، آمل، قم، كوفه، بصره و بغداد به سراسر جهان اسلام راه يافت و پس از آن در گسترة جهان اسلام مهم‌ترين نهاد آموزشي پس از مساجد شناخته شد.(2)در اين باره به صورت پراكنده نيز اطلاعاتي در لابه‌لاي گزارش مربوط به شهرهاي مختلف شيعه به دست آمده.(3)تأسيس مدارس نظاميه، به ويژه نظامية بغداد به دست خواجه نظام‌الملك، تحولي عميق در نظام مدارس علميه پديد آورد.(4)پيش از تأسيس مدارس، فعاليت‌هاي آموزشي در مساجد صورت مي‌گرفت. پيامبر‌(ص) خود تعليم و تبليغ را پس از تشكيل حكومت در مدينه، از مسجد آغاز كرد و شايد تا حدود سه قرن در كنار مساجد، فعاليت‌هاي آموزشي در منازل، دربار حاكمان، كتابخانه‌ها، امكان عمومي و نهادهايي نو چون بيت‌الحكمه و مانند آن رونق داشت. به تدريج و به دليل تنوع و گسترش فعاليت‌هاي آموزشي نهاد مدرسه در كنار مسجد شكل گرفت(5).

حوزة علوم و معارف اسلامي دين وخاستگاه وحي كه تكية اين مقوله بر مبحث روش‌شناسي پژوهش در آن است، به عنوان بخشي از سازمان فراگير آموزشي اسلامي است كه از نظر ديرينگي، از قرن اول هجري قمري رونق يافت و در قرن پنجم به اوج رسيد. شايد بتوان با وجود پاره‌اي اختلاف نظر، ورود شيخ طوسي به نجف را در 448قمري، سرآغاز محوريت يافتن آن و در فعاليت‌هاي آموزشي و پژوهشي شيعي دانست. در سده‌هاي مياني هجري، در اغلب شهرهاي ايران و عراق مدارس علمي وجود داشته است(6)ولي پس از نجف كه همواره ديرپاترين مدارس علمي پررونق شيعي بوده است (در دوران معاصر حداقل 41 مدرسه در نجف فعاليت داشته است)، مدارس و مراكز علمي شهرهاي حله و قم آوازه‌اي بلند يافته‌اند.

وضع موجود

در حال حاضر گستره و تنوع فعاليت‌ها و اهتمام در غني‌سازي مؤلفة پژوهش براي همة سطوح و مقاطع تحصيلي و پايه‌هاي آن در حوزه‌ها و دانشگاه‌هاي اسلامي مورد توجه قرار گرفته؛ همچنين رونق‌بخشي به مقولة پژوهش مورد عنايت است و جا دارد كه در زمان حاضر به‌ صورت عميق به آن پرداخته شود. از اهم وظايف در اين عرصه، مقولة سياست‌گذاري‌هاي جديد آن است. از طرفي نيز نبايد غافل شويم كه وضع موجود توليد علم در دانشگاه علوم دين و فلسفه و معارف اسلامي وبخش‌هاي پژوهشي در نظام آموزش تعليم و تربيت اسلامي وضع آرماني نيست. اما به مطلوبيت نزديك شده است. البته اين به معناي تخطئه يا تضعيف آن نيست، بلكه صحه گذاشتن بر اين مسئله است كه وضعيت پژوهشي در حال حاضر نه زيبندة آن و نه پاسخگوي نيازهاي روز و عصر حاضر است و صد البته بهتر و فرازين‌تر از اين بايد باشد كه متأسفانه اكنون اين‌گونه نيست و همين امر باعث اعتراض استادان دانشگاه بزرگ ديني از جمله آيه‌الله جوادي آملي مي‌شود كه مي‌فرمايند:

متاسفانه در حال حاضر حوزة علوم دين، فلسفه و معارف اسلامي ما در فاز مصرف افتاده است. انبوهي از توليدات علمي و كتاب‌هاي چاپ شده داريم، ولي تحصيل و پژوهش در آن مشهود نيست و بيشتر  فيش‌برداري و تلخيص است تا تدقيق، در حالي‌كه فيش‌برداري و (مونتاژ متون) ترويج فرهنگ مصرف دانش است نه كالبد شكافي آن، (جوادي آملي، 1382، ص4) عزيزان محقق فرهيخته و شايسته در اين راه بايد تلاش بيشتري بكنند و به توليد علم مفيد اقدام نمايند و ما در اين قسمت به شدت با فقر مواجهيم. (همان ص4(

امروز وارد دوران جديدي شده است، به‌طوريكه دنياي دانشمندي به اتمام رسيد و عصر روش‌مندي جانشين آن شده و از جهتي نيز دنيا وارد عصر تغيير گرديده است و اين از يك تحول بزرگ در عرصه‌هاي مختلف آموزش، پژوهش و نظام‌هاي علمي و آموزشي حكايت دارد، و همين ضرورت غني‌سازي ابعاد ياد شده را صد چندان مي‌كند. به قول دكتر تويجري(7)اكنون جهان آموزش و پژوهش به جايي رسيده است كه نياز به مهندسي مجدد نظام‌هاي آموزشي و پژوهشي حتمي شده و لذا كسي كه به نسبت تحولات خود را بازآفريني نكند، عقب مي‌ماند(8). امروزه‌ دانشگاه‌هاي اسلامي و حوزه‌هاي پژوهشي و فلسفي از آغاز و پايه‌هاي ابتدايي تا سطح عالي تحصيلي از جهت دارا بودن منابع كهن و محتواها و دانش لازم كمبود خاصي ندارند؛ مشكل اساسي در روش‌هاست كه از محوري‌ترين آنها مقوله پژوهش است كه متأسفانه از آغاز نمو كودكان نهادينه نمي‌شود. اين مسئله تمام رشته‌هاي تحصيلي دانشگاهي در عرصة معارف اسلامي و تمام مقاطع و دوره‌ها را در بر مي‌گيرد.

سعي ما در اين نوشتار تعريفي دقيق از نظام پژوهشي با رويكرد به مقولة دين‌محوري و پرداختن به مؤلفه‌هاي نظام پژوهشي است. امروزه به اصول و دستورالعمل‌هاي پژوهشي و تحقيقاتي از منظر اخلاق و پاسداري از انسان به عنوان موضوع تحقيق نگريسته مي‌شود و بسياري از مراكز علمي، تحقيقاتي و دانشگاهي براي تجديد نظر در مطالعات و روش‌هاي خود كميته‌هاي ضربتي ايجاد كرده‌اند.(9) اين مهم در حوزه‌‌هاي معرفتي، فلسفي و پژوهشي لازم است؛ چراكه به قول جان ديوئي(10)پژوهش عبارت است از فرآيند جست‌وجوي منظم براي رسيدن به حقايق مناسب با لحاظ تحولات زمان.  بنابراين پژوهش فرايندي است كه از طريق آن مي‌توان دربارة ناشناخته‌ها به جست‌وجو پرداخت و مهم‌تر اينكه دربارة آن شناخت لازم را كسب كرد كه البته مدام نيازمند روش شناسي و رعايت زمان هستيم تا به غني‌سازي خود مقولة پژوهش بپردازيم.(11)

ابن سينا در رسالة معراجيه پندي را از زبان مصطفاي حق خطاب به مرتضاي دين نقل كرده است(12) كه چنين است:

ياعَلي، اذا عَنّي الناس اَنْفُسَهم فِي تَكثِير العِبادات وَ الْخيَراتِ فَاَنت عَنِّ نَفْسِك فِي اِدَراك المَعْقُولاتِ حَتَّي تَسْبِقَهُم.(13)اي علي، اگر خواهي از همة مردم در بزرگي پيشيگيري راه دانش و خردورزي پيش گير. آنگاه كه ديگران خود را فقط به عبادت مشغول دارند، تو خويشتن را در راه درك معقولات به تكاپو انداز.

فهم حقيقت و فلسفة وجود و ميل به كمال از مهم‌ترين گمشده‌هاي بشري در طول تاريخ بوده و هست و بشر راه‌ها و ابزارهاي متعددي را به كار بسته است تا به اين مهم نائل گردد.

در اين عرصه، دو امر بسيار مهم است: يكي توان علمي، ديگري روش رسيدن به آن. هريك از اين دو مرحله از مسائل بسيار مهم نظام‌هاي آموزشي است؛ به‌ويژه در حوزه علوم دين، فلسفة معارف اسلامي كه بايد امور فرازين و نيازهاي معنوي بشر را پاسخ دهد. جوامع بشري در هريك از اين دو عرصه، راه‌هاي متعددي را پيموده و شيوه‌هاي گوناگوني را به كار بسته‌اند. جوامع موفق آنهايي هستند كه روش‌مند و هدف‌مند حركت كرده و روز به روز براي تكامل و روش‌هاي جديد و كارآمد، سرمايه‌گذاري مناسب و جرات تغيير و اصلاح را به خود داده‌اند.

برخي از نهادهاي آموزش عالي اسلامي همچون ربع رشيدي، رصد خانة مراغه، مدرسة نظاميه، مدرسة مستنصريه، جامع الازهر، بيت الحكمه، دارالعلم‌ها و نيز بسياري از روش‌ها و نظام‌هاي آموزش عالي رايج در حوزه‌هاي علمي و فلسفي اسلامي منشأ و الهام‌بخش دانشگاه‌هاي بزرگ غربي، به ويژه در اواخر قرن‌هاي دوازده وسيزده ميلادي بوده است. همچنين بسياري از علوم تجربي و دانش‌هاي كاربردي و رياضيات و نجوم در آثار و فعاليت دانشمندان بزرگ اسلامي همچون جابر بن حيان، زكرياي رازي، فارابي، ابن هيثم، ابوعلي سينا، خواجه نصيرالدين طوسي و غياث‌الدين جمشيد كاشاني ريشه دارد.(14)

ضرورت پژوهش روشمند در نظام تعليم و تربيت ديني

بركسي پوشيده نيست كه تازگي و ناميرايي آثار دانشمندان بزرگ اسلامي وامدار «تحقيق ژرف»و «روشمند» آنان است. براين اساس نقش انكارناپذير روش در تحقيقات علمي روشن و اين نكته آشكار مي‌شود كه هر جامعة علمي، اگر در كارآمد كردن روش خود ناتوان باشد رو به افول خواهد رفت. حوزة علوم دين و معارف اسلامي كه دانشگاه بزرگ تاريخي و ديني است، از اين امر مستثني نخواهد بود و با وضعيت فعلي و گرايش يا محدود شدن به چند روش نمي‌تواند براي آينده و دنياي متحول امروز سخن‌هاي نو داشته باشد. البته نبايد فراموش كنيم كه ساختار تشكيلاتي ـ به ويژه تا پيش از تحولات اخير- در غايت سادگي و كارآمدي بوده است. اين ساختار را مي‌توان ترجمان آموزه‌هاي ديني و فلسفي در زمينة هويت و جوهرة الهي و علم و ضرورت پارسايي و پرهيز از تجمل و وارستگي عالمان دانشگاه ديني و ضرورت سودمندي علم و خدمت عالمان به جامعه دانست. عالمان ديني در قلمرو نفوذ علمي و معنوي خود، دست به تأسيس مراكز آموزشي مي‌زده‌اند و سياست‌ها و برنامه‌ها و مدرسان را هم خود برمي‌گزيدند؛ با وجود اين، اغلب حوزه‌ها از نظر محتوا و روش الگويي واحد- اگر چه نامدون ـ تبعيت مي‌كردند. حوزه‌ها در اغلب موارد تحت حمايت مالي و معنوي يك مرجع تقليد قرار داشتند (خامنه‌اي، 1365) ولي حالا زمانه متطّور و متحول شده و بازنگري در ساختارهاي آموزشي و پژوهشي آن حائز اهميت فراواني است. مدارس بايد متحول شوند و دانشگاه‌ها متطور و حوزه‌ها بالنده‌تر و لذا بازكاوي ابعاد و شاخصه‌ها امري ضروري است.

واژه كاوي

واژة پژوهش و پژوهيدن يعني وارسي كردن واقعيت، به حقيقت امري رسيدگي كردن(15)و بررسي و رسيدگي كردن و بازجوئي كردن (فرهنگ قريب) آمده است. اين واژه بيشتر تحت عناوين «تدقيق»و «فحص»و مشابه به آنها استفاده مي‌شده است.(16)

شايد بد نباشد به شيوةارسطويي، سخن دربارة تحقيق را از تعريف آن آغاز كنيم. اما آيا همان مشكلات و موانعي كه بر سر راه تعريف علم است، تعريف تحقيق را نيز دشوار نمي‌كند؟

گفته‌اند علم را نمي‌توان تعريف كرد؛ زيرا همه چيز در پرتو آن روشن و تعريف مي‌شوند، چگونه مي‌توان براي علم تعريفي آورد كه از او روشن‌تر و معرف آن باشد؟

اما اگر به شرح الاسم و تعريف لفظي قانع باشيم، تحقيق يعني «رديابي و مواجهة حقيقت جويانه با واقعيت‌هاي طبيعي و قراردادي است»و نظام پژوهشي، فرايندي است كه اين رويارويي و مواجهه را تسهيل مي‌كند. از آنجا كه پژوهش در حوزة علوم دين، هم از نوع مواجهه با طبيعيات تكويني است و هم از سنخ رودرويي با اعتبارات تشريعي، دين، مجموعه‌اي قدسي از اعلان »هست‌ها« و ابلاغ »بايدها«است. محقق علوم ديني و نظام تعليم و تربيت اسلامي ميان »هست«و »بايد«در رفت آمد است و آن دو (هست و بايدها) دو سر حلقة تحقيق‌اند. اينكه پژوهشگر علوم ديني و فلسفي بداند در كجا ايستاده است و زميني كه بايد بكاود چه نوع سنگ و خاكي دارد، و ابزار او براي حفاري و كاوشگري چيست، پيش‌شرط همه پيش‌نيازهاي تحقيق است(17).

سؤالات اصلي

در حوزة علوم دين و معارف اسلامي بيش از اين نيز، باورمندي به اصل تحقيق و ضرورت آن همواره وجود داشته و اين همان چيزي است كه امروزه نيز بدان اعتقاد راسخ هست و شايد رويكرد عطشناك امروزين مطالعات ديني و فلسفي به مقولة پژوهش و روشمند كردن آن بيانگر اين مدعاست. اما پرسش‌هاي اصلي اين است كه:

1.       مؤلفه‌هاي اصلي نظام پژوهشي كارآمد با رويكرد به نظام وگسترة علوم ديني كدام است؟

2.       چه ‌الگوهايي مي‌توان براي نظام پژوهشي كارآمد نظام معارف اسلامي ارائه داد؟

سؤالات فرعي

1.       نظام پژوهشي فعلي در گسترة معارف اسلامي و فلسفي چگونه است؟ (آسيب‌شناسي ساختار)

2.       نظام شايسته و بايستة پژوهشي كدام است؟(زمينه)

3.       الگو ياالگوهاي مناسب نظام پژوهشي كارآمد كدام‌اند؟

4.       مؤلفه‌هاي اصلي خط مشي‌گذاري نظام پژوهشي كارآمد كدام‌اند؟

تعاريف:

نظام: شامل پيكره يا مجموعه‌اي از عوامل انساني و مادي است كه به‌منظور هدفي خاص كنار هم قرار دارند و تعامل پيوسته و مشتركي در طول زمان دارند.(18)

نظام پژوهشي(19)بخش عمده‌اي از عوامل انساني( انساني و مادي) يك سازمان يا نظام كه توان خود را براي قانونمند كردن پژوهش و يادگيري تحقيق صرف كرده و داراي آيين‌نامه، دستورالعمل و فرايند شفاف تعريف شده‌اي باشند.(20)

نظام پژوهشي:طراحي ساختار پژوهشي كارآمد و ايجاد چارچوب جامع با وظايف اصلي و فرعي با نوعي سازماندهي كه به درجه‌اي از رسميت، پيچيدگي و تمركز نيز عنايت داشته باشد(21)و هدف آن فراهم كردن شرايط پژوهش ساخت‌مند از طريق شكستن وظايف اصلي سيستم به وظايف فرعي و سپس وظايف فرعي به پست‌ها و واحدهاي دقيق تا نوعي تقسيم كار به‌وجود آيد تفكيك(22)و سپس از طريق هماهنگي، همكاري لازم براي دست‌يابي به هدف مشترك فراهم ‌گردد (تركيب).(23)

نظام پژوهشي:از نظر نگارنده نظام پژوهشي حوزة معارف ديني ابعاد وسيع‌تري را در برمي‌گيرد و يك حوزه و جزيره‌اي جدا فرض نمي‌گردد كه در كنار ساير بخش‌ها يا معاونت‌ها قرار داشته باشد، بلكه نظام پژوهشي شامل اشتراك مساعي و همگامي و همراهي كلية بخش‌هاي آموزش، پژوهش، بخش‌هاي فرهنگي، اداري و مالي و حتي عمراني يك سازمان يا حوزة علمي ـ دانشگاهي و تحصيلي بمنظور فراهم كردن بستر لازم براي نهضت توليد علم و جنبش پژوهش و محصول‌گرايي علمي است براي به روز شدن دانش و پاسخ به نيازهاي عصري، نسلي و فراعصري ـ فرانسلي موجود، از طريق تربيت نيروي پژوهشگر در معارف ديني با هدف:

1.       جهت دادن به پژوهش‌هاي كارآمد ديني؛

2.       غني‌سازي آموزش‌هاي مهارتي(24)در كنار مباني نظري ديني و فلسفي؛

3.       بسترسازي مناسب براي محققان و حمايت‌هاي لازم از آنان.

لذا طبق اين تعريف نظام پژوهشي محصور در حوزة پژوهشي يا معاونت پژوهشي نيست كه بگوييم بخشي متولي آموزش است و بخشي متولي پژوهش، بلكه در شرايط فعلي مقولة پژوهش فراتر از حوزة تعريف شدة خويش بر كل سيستم، از كل سيستم و در كل سيستم تعريف مي‌شود؛ زيرا اگر در همان آغاز آموزش و پاية نخست تحصيل پژوهش حضور نداشته باشد، صرفاً افراد دانشور دانشمند و دانش‌مدار تحويل مي‌دهيم. حال اينكه روش‌مندي و پژوهيدن از همان آغاز تحصيل شروع مي‌شود؛ لذا به قول ميگر « معلم و مدرس برجسته و پژوهشگر پژوهش‌مدار طراح حرفه‌اي سؤال است» و كلاس‌هاي پرسؤال و دوطرفه كه درگيري ذهني در آن رايج است روحية پژوهش و پژوهش‌مداري را تقويت مي‌كند.

نظام علمي روش تحقيق

»كرلينجر» در كتاب بنيان‌هاي تحقيقپژوهش را با »كاربرد روش علمي«  مربوط مي‌داند و در جاي ديگر از همان كتاب، روش علمي را هدفمند، منظم و طراحي شده، تعريف مي‌كند(25). از نظر برخي ديگر از صاحب‌نظران، تحقيق به تجزيه و تحليل و ثبت عيني و نظام‌مند مشاهدات كنترل شده تعبير مي‌شود كه در نتيجة آن «امكان دارد قوانين كلي، اصول يا نظريه‌ها پرداخت شده و به پيش‌بيني يا احتمالاً به كنترل نهايي رويدادها بينجامد(26)مؤلفان ديگري وجود دارند كه پژوهش را نظم روشمند علمي شمرده‌اند(27). نيز در بعضي از منابع روش تحقيق در علوم اجتماعي پژوهش «فرايندي به منظور كشف پيامدهاي اعمال انسان تعريف مي‌شود(28)چنان‌كه ملاحظه مي‌شود، مؤلفان و صاحب‌نظران در تعريف مفهوم تحقيق و نظام پژوهش هر‌يك به جنبة خاصي توجه داشته‌اند. در عين حال، بين تعاريف مختلف از پژوهش، مي‌توان به وجوه مشتركي دست‌يافت و از مجموع آنها چنين نتيجه گرفت كه نظام پژوهش، به فرايندي از مجموعه تلاش‌هاي طراحي شده و سازمان يافته اطلاق مي‌شود كه از طريق كاربرد روش‌هاي علمي به منظور كشف پديدة معين يا توصيف چگونگي آن، شناخت روند تغييرات و ريشه‌يابي در زمينه مشخص، انجام مي‌پذيرد.

پژوهش به طور معمول مطالعه ـ پويش و كاوش در خصوص موضوع معين يا پديده‌اي مشخص است با رويكرد به كشف پديده، موضوع و يا جنبة جديدي از آن.(29)

آنچه به عنوان تعاريف ارائه شد، در حقيقت مجموعه توصيف‌ها و تأكيدهاي صاحب‌نظران و مؤلفان معروف، دربارة پژوهش يا نظام تحقيق است كه به چند نمونه از آنها اشاره شد. ولي با توجه به اينكه آموزش از طريق ارائة تعاريف، ممكن است به قالب‌انديشي بينجامد و ما را از محتوا دور كند، مناسب است به مشخصه‌هاي پژوهش روشمند با رويكرد به حوزة معارف اسلامي بپردازيم.(30)

مشخصه‌هاي نظام پژوهش

در برخي منابع، از نظام پژوهش با عنوان  »مديريت در پژوهش«  ياد شده است. بايد در نظر داشت كه مديريت تنها جنبة فرايندي را در برمي‌گيرد و چنين تعبيري، از آن حكايت دارد كه به كلية ابعاد تحقيق توجه نشده است. همچنين اين نكته حائز اهميت است كه مفهوم مديريت در گرايش‌هاي مربوط به ارتباط با ديگران خلاصه مي‌شود؛ در صورتي كه نظام پژوهش بينشي است كه از ماهيت كار پژوهش و اشتغال به آن ناشي مي‌شود و بر رفتار و نگرش پژوهشگران و روند پژوهش اثر مي‌گذارد. به هر حال مشخصه‌هاي نظام پژوهش را مي‌توان چنين برشمرد:

تكامل‌گرايي

نظام پژوهش زماني ضرورت مي‌يابد كه آگاهي از ماهيت و ابعاد مسائل و راه‌حل‌هاي مربوط به آن، به عنوان يك نياز مطرح گردد. كه اين مهم در حوزة معارف اسلامي و فلسفه و معارف ديني به خوبي شهود است.

به عبارت ديگر، پژوهش تلاش آگاهي جويانه‌اي است كه معمولاً به دنبال اعتقاد به كامل نبودن معلومات به آن متوسل مي‌شوند و در حقيقت نفس توسل به پژوهش، اعتراف به كامل نبودن آگاهي را دارد.(31)با تأمل در اين نكته، مي‌توان دريافت كه لازمة پژوهش، اعتقاد به بازشناسي مسائل و پديده‌هاست و پژوهشگراني كه از فرهنگ پژوهش برخوردارند از كنار مسائل به سادگي مي‌گذرند . بنابراين، افرادي كه تصور مي‌كنند به علم نهايي رسيده‌اند و حاضر نيستند در صحت شناخت‌هاي خود ترديد داشته باشند، از فرهنگ تحقيق به دورند و حتي در صورت آگاهي از روش‌هاي تحقيق، نمي‌توانند در پژوهش‌ها از موضع‌گيري‌هاي محققانه برخوردار باشند.

پرهيز از مطلق انگاري

اعتقاد به شناخت علمي و بازشناسي پديده‌ها، ايجاب مي‌كند كه پژوهشگر از مطلق‌گرايي بپرهيزد. اساساً فرهنگ و نظام پژوهش و تلاش‌هاي آگاهي جويانه‌اي كه از طريق انجام پژوهش به عمل مي‌آيد، با باورهاي مطلق‌گرايي منافات دارد. بر همين اساس، افرادي كه در چارچوب مطلق‌گرايي گرفتار آمده‌اند، هرگز نمي‌توانند از تفكر پژوهشي برخوردار باشند. البته اين مهم در خصوص بخش‌هاي تعبدي دين مصداق ندارد.

ماهيت تحقيق و آگاهي از اثرگذاري متغيرها و از جمله متغيرهاي وابسته به زمان، مكان، موقعيت وشرايط موجود در وقوع رويدادها، ما را بر آن مي‌دارد كه اصل نظام‌مندي ارزش‌ها در فرهنگ تحقيق را بپذيريم. اين مسئله يعني قاعدة نظام‌مندي در حوزة علوم دين و معارف الهي ارزشي دوچندان مي‌يابد.

اعتقاد به تحول

با تأمل در اصولي كه در بندهاي يك و دو به آنها اشاره شد، مي‌توان نتيجه گرفت كه نظام پژوهش بر مبناي اعتقاد به تغيير و تحول در پديده‌ها و رويدادها و زمان استوار است و همواره براي نيازهاي گوناگون زماني و عصري پژوهش ارزش متواتر پيدا مي‌كند. اصولاً افرادي كه نگرش ايستا دارند و آموزش‌ها را غير قابل تغيير و ثابت مي‌پندارند، نمي‌توانند بينش محققانه و تاب نظام پژوهشي كارآمد را داشته باشند.

مطالعة ارتباط بين پديده‌ها

در نظام پژوهشي كارآمد توجه به اثرگذاري پديده‌ها بر يكديگر و دقت در چگونگي و ماهيت ارتباطات و تحول آنها، جايگاه ويژه‌اي دارد و محقق به تبع هدف‌هايي كه در پژوهش به دنبال آن است، معمولاً به ديدگاه‌هاي ارتباط‌جويانه، گرايش دارد و از طريق ارتباط است كه محققان به جامع‌بيني روي مي‌آورند و در برخورد با مسائل به همة جوانب توجه مي‌كنند؛ زيرا آبشخور آنها يك نظام جامع و جامعيت ‌گراست.(32)

اعتقاد به آزادي

اعتقاد به آزادي فكر و انديشه‌ورزي معقول و پويا، يكي ديگر از مشخصه‌هاي نظام جامع پژوهشي است كه محققان به تبع ماهيت پژوهش، به آن روي مي‌آورند. در حقيقت تشخيص دقيق و نتيجه‌گيري صحيح، در شرايطي حاصل مي‌شود كه محقق بتواند از هرگونه گرايش فكري و سوگيري بپرهيزد. تأكيد بر اين نكته كه محققان نبايد در اثبات فرضيه‌هاي خود تعصب كور داشته باشند، از ضرورت موضع‌گيري بي‌طرفانة پژوهشگران و لزوم فراغت آنان، از حصارهاي معين فكري ناشي مي‌شود و اين مسئله در يك نظام پژوهشي قاعده‌مند اتفاق مي‌افتد.

انعطاف ذهني

گرايش‌هاي مربوط به بازشناسي پديده‌ها موجب مي‌شود كه محققان از انعطاف ذهني برخوردار باشند، به طوري كه در صورت نياز و با توجه به نتيجة بررسي‌ها و مطالعات، تجديد نظر در پندارها و تصورات خود را به آساني بپذيرند. اصولاً بايد توجه داشت كه فرهنگ پژوهش، با درگيري و ستيزهاي مصرانه تفاوت دارد و محققان به تبع پژوهش و ماهيت اشتغال خود، معمولاً ظرفيت پذيرش و انعطاف بيشتري دارند و اين مهم از اركان نظام پژوهشي كارا و اثربخش است.

علم باوري

يكي ديگر از جنبه‌هاي مهم نظام پژوهش در حوزة معارف ديني، در گرايش مربوط به علم‌گرايي آن نهفته است. محقق در اين رويكرد در تلاش‌ براي شناخت دقيق و همه‌جانبة پديده‌ها، معمولاً به ريشه‌يابي روي مي‌آورد؛ به عبارت ديگر در بررسي معلول‌ها پيوسته در صدد جست‌وجوي علت مي‌باشد. همين گرايش به ريشه‌يابي و علت‌جويي است كه موجبات هم‌سويي و سازگاري محقق با ساير فعاليت‌هاي علمي را فراهم مي‌آورد. لذا محقق با اعتقاد به اين امر كه با انجام پژوهش، مسير علم را مي‌پيمايد، ضمن احترام به ساير دستاوردهاي علمي، درصدد آن است كه از ديگر نتايج و يافته‌هاي دانش بشري براي تكميل كوشش‌هاي خود برخوردار باشد. از اين‌رو پژوهشگران در استنتاج‌هاي خود به استدلال‌هاي علمي متكي‌اند(33)

تجربه‌باوري

تأكيد بر اين نكته كه در يك نظام پژوهشي توسعه يافته و در پژوهش، مراجعه به پيشينة مطالعاتي موضوع مورد نظر ضرورت دارد، بيانگر آن است كه پژوهش، نوعي تلاش تكميلي محسوب مي‌شود كه طي آن مطالعات قبلي كامل‌تر مي‌گردد، پس اگر پژوهش را يك نفر انجام داده باشد، باز نمي‌توان آن را كار فردي تلقي كرد؛ زيرا كوشش‌ها و يافته‌هاي پژوهش‌هاي قبلي را به همراه خود دارد.(34)

بايد در نظر داشت كه اصولاً پژوهش كار گروهي به شمار مي‌آيد و محققان تحت تأثير اشتغال گروهي، معمولاً افرادي هستند كه در ارتباطات اجتماعي و در اجراي وظايف جمعي، توفيق افزون‌تري دارند و بيشتر از كساني كه با فرهنگ پژوهش بيگانه‌اند، به كار گروهي روي مي‌آورند و نبايد انزواگرايي را با روحية تحقيقاتي مربوط دانست؛ گرچه برخي تحقيقات فردي جايگاه ويژه‌اي در يك نظام پژوهشي دارند.

افكار و انديشه‌ها

بايد در نظر داشت، تلاش تحقيقاتي در نظريات پژوهشگر خلاصه نمي‌شود و ديدگاه‌هاي پژوهشي، مانند جرياني هستند كه از فرديت محققان بالاتر مي‌روند.(35)اين مهم در تحقيقات مرتبط به حوزة دين و معارف اسلامي و تعليم و تربيت ديني و مذهبي محسوس است.

پژوهشگران معمولاً در تلاش‌هاي مطالعاتي خويش، به جرياني از افكار مي‌انديشند كه عامل را پشت سرگذاشته است. به بياني واضح، محقق نه به متفكران، بلكه به سير تفكرات مي‌انديشد؛ همان‌گونه كه امام علي(ع) نيز مي‌فرمايند: اُنْظُر اِلي ما قال و لا تَنظر اِلي مَنْ قالَ؛ به گفته بنگر نه به گويندة آن(36)چنين گرايش شغلي، ايجاب مي‌كند كه محققان به روند مسائل بينديشند و ديدگاه‌هاي خود را در افراد محدود نكنند. براي مثال، در توجه به مسائل اداري، پژوهشگر به مديريت مي‌انديشد نه به مدير يا در مسائل مديريت آموزشي او، به اين نكته عنايت دارد كه جريان رهبري از خود رهبر فراتر مي‌رود.

به عبارت موجز، ماهيت پژوهش ايجاب مي‌كند كه محققان از نظرگاه نظام‌مند برخوردار باشند و به جاي آنكه در نشانه‌هاي راه گرفتار آيند، به خود راه بينديشند.

فراموش نكنيم كه تحقيقات، راه تكامل انديشه، و توليد دانش را هموار مي‌سازند. توجه به اين رسالت موجب مي‌گردد كه به ضرورت رويكرد پژوهش به توليد انديشه، اهميت بيشتري بدهيم. به منظور حصول درك بهتر دربارة توليد انديشه، به نظر مي‌رسد شناخت ويژگي‌هاي انديشة انسان به مطالعه كنندگان اين بحث ياري رساند(37)

نتيجه‌گيري

اهم نتايج حاصل از اين پژوهش به شرح ذيل است:

1.       معارف ديني اقيانوسي از مباحث فكري، اعتقادي، فلسفي و زيربنايي است كه يكي از عرصه‌هاي آن پژوهش است و قالب‌هاي روشمند در دنياي پر سؤال امروز مي‌‌تواند پاسخگوي نيازهاي مختلف آن باشد.

2.       حركت به سمت و سوي طراحي و ارائة الگوي نظام‌هاي پژوهشي و تبيين مأموريت‌ها و فرايندهاي آن امري ضروري و اجتناب ناپذير است؛ زيرا دانشجويان و طلاب جوان، پويا و فعال و علاقه‌مند و شاغل به تحصيل در رشته‌هاي مختلف معارف ديني، قرآني و وحياني به روش‌هاي كارآمد پژوهش روز به روز رغبت بيشتري نشان مي‌دهند.

3.       يكي از عوامل گسترش پژوهش روشمند در دنياي معاصر اهميت دادن به الگوها و روش‌ها در عرصة پژوهش و در قالب نظام‌هاي پژوهشي است. براي بررسي مسائل، عرضة مسائل جديد، پاسخگويي به شبهات، رقابت علمي، توليد دانش، جنبش و نهضت علمي و مانند اينها به بازنگري و بازانديشي جدي در روش‌ها و فرايندها و الگوهاي موجود نياز است.

4.       مقولة آموزش، روش تحقيق و مراحل پژوهش و شرايط پژوهشگري نيز درخور عنايت جدي است. اين مهم در حوزة معارف ديني و فلسفي به خوبي تبيين نشده و براي پايه‌ها و دوره‌هاي مختلف آن برنامة مدون و كلاسيكي طرح نگشته است.اغلب پژوهشگران اين عرصه به صورت خودجوش به اين مهم پرداخته‌اند.

5.       جريان يافتن آموزش روش تحقيق در بدنة كارشناسي و سطوح فرازين تحصيلي ارشد و دكتري و حوزة معارف ديني و فلسفي به صورت علمي و كارگاهي ضرورت تام دارد.

6.       طراحي محتواهاي مناسب آموزشي در اين زمينه نيز حائز اهميـت است و چه بسا در برخي از مقاطع، دوره‌ها و سطوح علمي آن ـ خواه دانشگاهي و خواه حوزوي ـ به بازنگري محتوايي به دروس و مباني آن نياز جدي و مبرم هست و احساس مي‌شود براي مقولة روش تحقيق بايد دست به قلم شد و محتواهاي روشي و كاربردي توليد كرد.

منابع

1.       ر.ك: علي‌اكبر دهخدا، لغت‌نامه، با همكاري محمد معين وسيد جعفر شهيدي، ج 6.

2.       ر.ك:‌عبدالجليل قزويني رازي، كتاب النقض معروف به بعض مثالب النواصب، تصحيح جلال‌الدين محدث.

3.       ر.ك: عيسي صديق، تاريخ فرهنگ ايران، از آغاز تا زمان حاضر.

4.       ر.ك: مهدي نخستين، تاريخ سرچشمه‌هاي اسلامي آموزش و پرورش غرب، ترجمه: عبداله ظهيري:،

5.       ر.ك: احمد آرام، علم در اسلام، و مهئ نخستينک همان.

6.       ر.ك: ميرسيد حجت موحد ابطحي، آشنايي با حوزة علميه شيعه در طول تاريخ.

7.       رئيس سازمان علمي، آموزشي، فرهنگي اسلامي(Isesco) آيسيكو متشكل از 51 كشور عضو از كشورهاي اسلامي است، نشست رباط، مراكش 5 ژوئن 2005 استراتيجيه التربيه في الدول الاسلاميه

8.       مََنْ لَمْ يَتَطّور يَتَاَخَّر : محمد التويجري، تعليم الاطفال في عالم الاسلامي، ترجمه: حسين خنيفر، ص 15

9.     Belmont Report,  Ethical Prineiples and Guidelines for the protection of Human subjects of reseach, p30.

10.                         . John Dewey

11.   عباس بازرگان، و ديگران، روش‌هاي تحقيق در علوم رفتاري، ص17

12.   رضا بابائي، پيش شرط‌هاي پژوهش در علوم ديني، ص115

13.   غير از ابن سينا، اين روايت نيز در كتاب صراط المستقيم، حافظ ابونعيم اصفهاني در حلية الاولياء با اندكي اختلاف در الفاظ، آورده شده است.

14.   نادرقلي قورچيان، برنامه‌ريزي درسي در هزاره سوم، ص 268

15.   علي اكبر دهخدا، لغت نامه، ذيل واژه

16.   حسن پاشا شريفي، كارگاه روش شناسي استانداردهاي آموزشي، ص98

17.   احمد بياني،روش‌هاي تحقيق و سنجش در علوم تربيتي و روان شناسي، ص 34.

18.   نادرقلي قورچيان، برنامه‌ريزي درسي در هزاره سوم، ص 42

19.    . Reserch Disiplineor Regulation

20.   شيوه نامه معاونت پژوهشي 1378، ص 2

21.                        Robbins, 1996,  p. 335.

22.                        Differentization

23.                         . Integration

24.                        Skills Learning

25.                         . kerlinger، F.N (1973) foundations of Behavioral Reserch، New york.p 20

26.                        Best، John. W (1983) Reserch in Education، Newjersey.  U.S.A،. P 24

27.                        Avy. Dov others، (1972) Introduction to Reserch in Education. New york. U.S.A. p 90

28.                         Young P.V (1960) Scientific social surveys and Research NewJersey. P 21

29.                         Bulmer، martin and warwick، Donald p.(1993) (Ed،s). Social Research in Developing Countries Loddon: (UCL press)

30.   احمد بياني،روش‌هاي تحقيق و سنجش در علوم تربيتي و روان شناسي، ص 32

31.                        3Daytom C.M. and stunkard،(1997) C.L. Statistics For Problem Solving، New York: Cmc Grow ـHill Book co: P 127

32.   محمدعلي طوسي، سياستگزاري و خط مشي‌گذاري آموزشي، ص42

33.   احمد بياني،روش‌هاي تحقيق و سنجش در علوم تربيتي و روان شناسي، ص44

34.   ر.ك: علي دلاور، روش تحقيق در علوم اجتماعي.

35.                        C.f: Likert, Rensis, (1974) the method of constructing an Attitude Scale, in Gary m, aranell, (Ed), Scaling: A Source book For Behavioral seientists, (chieago: Aldine publishing Company.).

36.   محمد خوانساري، منطق، ص 128.

37.   احمد بياني،روش‌هاي تحقيق و سنجش در علوم تربيتي و روان شناسي، ص38.

 


[1]. دوفصلنامه علمی –تخصصی پژوهش، 1389، ص 95-118.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *