حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد غروی، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه و عضو شورای عالی حوزههای علمیه است که همکاری با مراکز علمی و پژوهشی حوزوی از جمله: مرکز تخصصی تفسیر و کلام، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و تألیف آثار علمی ارزشمند، گوشهای از افتخارات علمی و پژوهشی ایشان به شمار میآید. استاد غروی، در اجرای طرح «اولویتهای پژوهشی مناسبات دین و روانشناسی» با معاونت پژوهش حوزههای علمیه مشارکت داشته و نظارت علمی و محتوایی این طرح را برعهده گرفته است. گفتوگوی زیر، برخی دیدگاههای این استاد حوزه است دربارۀ نیازسنجی پژوهشی.
در آغاز با تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفا ضرورت نیازسنجی پژوهشی درحوزههای علمیه را تشریح بفرمایید؟
مسائل ضروری برای پژوهش فراوان است؛ یعنی جا دارد روی همۀ آنچه که گذشتگان در زمینۀ فقه، اصول، فلسفه، کلام و امثال اینها کارکردند، تحقیق شود. امروزه یک سری پرسشها و تحقیقات برای ما اولویت دارد که پاسخهای جدید میطلبد. سؤالها به فرض که ریشههایش در گذشته باشد، امروزه به صورت نو مطرح میشود. با توجه به این نکته، باید اولویتبندی کنیم که چه سؤالها و چه موضوعات تحقیقی اولویت یک تا سه را دارد یا فعلاً اولویت ندارد. در نتیجه، با توجه به حجم سؤالهایی که امروزه مطرح است _ و همۀ آن سؤالها نیز از داخل نیست؛ بلکه بیشتر آنها از بیرون مرزها و برای زیر سؤال بردن اسلام و تشیع است _ نیازسنجی پژوهش ضرورت پیدا میکند.
پاسخ به این سؤالها در بسیاری از موارد، تحقیقات جدیدی را میطلبد. از سوی دیگر، هر قدر امکانات در این دنیا بیشتر شود، تغییر و تحول در زندگیها افزایش یابد و تکنیک و صنعت رشد پیدا کند، متناسب با این تغییرات، سؤالات جدید نیز مطرح خاهد شد و طبیعتا این سؤالها نیاز به تحقیقات جدّی دارد؛ مثلاً حوزۀ پزشکی در گذشته سؤالات محدودی را پیش رو داشت؛ ولی امروزه با تحولاتی که در پزشکی پدید آمده است، سؤالات آن هم گستردهتر شده که حوزه باید برای آن پاسخ داشته باشد.
به نظر حضرتعالی، آیا ظرفیتهای لازم برای حل مسائل یادشده و اجرای اینگونه پژوهشها در حوزه وجود دارد؟
ظرفیت حوزه در بسیاری از زمینهها مثل فقه، اصول، فلسفه، کلام، عرفان اخلاق و نظایر اینها بسیار وسیع است؛ اما مهم، مسئلهشناسی است که باید در اولویت قرار گیرد. تشخیص مسئله، تعیین جایگاه آن و اینکه چگونه باید به آن پرداخته و زوایای آن را پژوهش کرد بسیار مهم است.
نیازها امروز توسعه پیدا کرده است و نمیتوانیم نسبت به برخی علوم بیتفاوت باشیم و بگوییم این مربوط به دانشگاهیها است و ما نباید ورود پیدا کنیم. امروزه یکسری علوم انسانی و تحقیقات خوبی در خارج از حوزهها پرورش و رشد پیدا کرده که اکثراً دیدگاهها و افکار بیرون از کشور در آنها آمده است؛ البته این دست کارها، هم سره دارد و هم ناسره؛ ولی وقتی به داخل کشور راه پیدا کرد، میتواند روی افراد و اشخاص و روی فرهنگ کشور تأثیر بگذارد. در چنین وضعیتی، چه کسی میتواند سره را از ناسره جدا کند؟ کار حوزه است که در این زمینهها ورود کند. لازمۀ این ورود هم آن است که نیازها را به خوبی بشناسد تا بتواند برخوردی فعال با این علوم داشته باشد؛ نه منفعل. بنابراین، نمیشود گفت که اصلاً نیازی در کار نیست؛ زیرا هر چه که وارد میشود، بد نیست؛ بسیاری از چیزهایی که امروزه از آن نقاط گوناگون جهان وارد زندگی ما شده و از آنها بهره میبریم؛ همانند بسیاری از تکنیکها، صنعتها و فراوردهها، به گونهای است اگر یک روز نباشد، زندگیها مختل میشود.
برای اینکه در شناسایی نیازها و پاسخگویی به مسائل روز ، سنتهای اصیل حوزه آسیب نبیند چه باید کرد؟
حوزه با علوم و معارف و با مبانی عقیدتی و فکری آشنا است. از طرف دیگر، تفکر هم مرز نمیشناسد. در نتیجه، حوزه نمیتواند نسبت به این مسائل بیتفاوت بوده و نقش صرفاً سلبی داشته باشد. اولا باید بدانیم چه میگویند و ثانیاً ظرفیت علمی متناسب با آن را داشته باشیم. حوزه باید بداند مثلا روانشناسی امروز چیست؟ مشاوره، اصول و فنون مشاوره، رواندرمانگریهایی که وجود دارد چیست؟ حوزه باید خودش را به قدر نیاز درگیر مسائل اجتماعی، مسائل حقوقی و سایر علومی از این دست کند و اشخاصی را که در هر دو ساحت علوم انسانی و حوزوی دارای تخصص هستند، به این میدان بفرستد.
اینکه سؤال شود آیا نیاز هست نیازسنجی بکنیم یا نه، جوابش مثبت است؛ چون که نیازهای ما گسترش پیدا کرده است. رشد در علم، صنعت، تکنیک و علوم انسانی و امثالهم بسیار وسیع و گسترده است؛ البته این رشد و توسعۀ علوم، نباید ما را ببلعد و در خود هضم کند. ما باید بتوانیم با تفکر اصیل خویش که متخذ از کتاب و سنت و علوم عقلی مورد تأیید کتاب و سنت است، در زمینههای مختلف با آنها برخورد کنیم. خوبیهایی را که امروزه در این علوم و فرهنگها رقم خورده است، بگیریم و بدیهایش را کنار بگذاریم. الآن در دنیا به اشکال مختلف، اعم از رمان، فیلم و … در این بارۀ کار میشود که چگونه تفکر را به بچه یاد بدهیم، چه فلسفههایی را متناسب با ظرفیت کودکان برای آنان تهیه کنیم. اصل این مسئله هم از آنجا ناشی شده است که برخی کشورها در محیطهایی نظیر دانشگاه با این چالشهای جدّی مواجه شدند که ساختار ذهنی این جوانان مسئله دارد. لذا به نظر آنها رسید که باید فکر افراد را از کودکی اصلاح کرد.
روحانیت و حوزه در چنین وضعیتی باید مانند مرابط و دیدهبان، دائما تحرکات بیرونی را رصد کنند و ببینند چه کالاهای فرهنگی و اعتقادی وارد شده و چه چیزهای بعداً وارد خواهد شد تا بتوانند چگونگی و نوع برخورد و رفتار خود را با آن ترسیم کنند.
پس نیازسنجی، کار بسیار مهمی است؛ البته لازمۀ نیازسنجی این است که بدنۀ حوزه با این علوم آشنایی پیدا کند و روشهای علمی را بداند.
امروزه در مواجهه با انبوه سؤالات و موضوعات نوبهنو، اولاً باید خودمان را برای پاسخ به آنها آماده کنیم و این ظرفیت را در حوزه پدید بیاوریم. ثانیاً باید ببنیم کدام اولویت دارد و بیشتر برای نسل فعلی و آینده ضروری است تا روی آنها تمرکز بیشتری کنیم. بعضی مسائل اولویت اول نیستند. در نتیجه، نباید در شرایطی که مسائل مهمتری هست، روی آنها سرمایهگذاری شود. باید کاری کرد که فرهنگ اسلامی اصیل بر جامعۀ علمی و غیر علمی حاکم شود.
در استفاده از روشها و منابع برای شناسایی نیازها چه توصیهای دارید؟
در نیازسنجی عملاً باید از یک روشی تبعیت کنیم. لزومی هم ندارد حتماً روشهایی باشد که دیگران مطرح کردند. جا دارد که روشهای دیگران را هم ببینید که اگر چیزهای خوب دارند، از آنها استفاده کنید؛ ولی میشود نیازها و ضرورتها را از خود اهل دانش سؤال کرد و این مستلزم آن است که انسان با افراد درگیر با این علوم یا مطلع از آن مصاحبه داشته باشد.
دستگاههای مختلف نظام، مؤسسات و تشکیلات مرتبط، مراکز مشاورۀ برخی سازمانها، متخصصان، دستگاههای درگیر با مسائل مختلف و نمونههای دیگری از این قبیل، میتوانند در شناسایی نیازهای جامعه به شما کمک کنند. افزون بر این، برخی مسائل و نیازهای عموم مردم را نیز میتوان از طریق شبهاتی که در رسانهها و شبکههای اجتماعی مطرح می شود، شناسایی و استخراج کرد.
اگر در مسئلهای تحقیقی انجام گرفت، آیا صحیح است بار دیگر روی همان مسئله تحقیق شود؟
اگر پژوهش ما درست انجام شود، با توجه به اولویتها نباید بگذاریم پژوهش تکرار شود؛ اما مسئله این است که چه میزان از تحقیقات انجام شده، استاندارد است؟ آیا موضوع تحقیق خوب تدوین شده است؟ جوانب موضوع خوب دیده شده است؟ آیا به پیشینۀ تحقیق خوب توجه شده است؟ نتایج آن درست ارائه شده است ؟ علت و منطقِ تکرار باید روشن شود و این منطق، باید ناظر به حل مسائل کاربردی روز باشد. در بحثهای خارج فقه و اصول همواره مسائلی که در گذشته مطرح بوده است، جای تحقیق دارد. مثلا عروه الوثقی و تحریر الوسیله را بزرگانی شرح داده و مبانی آن را تبیین کردهاند. حال باید اشخاصی ناظر به مسائل جدید کار جدیدی روی آنها کنند. طلبهها باید با استفاده از روشهایی که بزرگان در ابواب مختلف فقهی به کار بستند، مسائل روز را بررسی کنند.
به نظر شما مهمترین شاخص در اولویتگذاری کدام است؟
ضرورتها و کثرت نیازها؛ البته کثرت ابتلا باید از نظر ارزشی سنجیده شود؛ زیرا بعضی ابتلائات اگرچه کثرت دارد؛ ولی اهمیت آن کمتراست. افزون بر ضرورت و کثرت، مسائل اعتقادی در کلانِ دانش اولویت بیشتری دارند.
پیشنهاد شما برای اجرای اولویتهای به دست آمده چیست؟
یکی از محملها، رشتههای تخصصی است. مدارج علمی و سایر پژوهشگران را نیز میتوان به این جمع افزود. ضمن اینکه این موضوعات صرفاً نباید موقعی به دست طلبه برسد که میخواهد پایاننامه بنویسد. به نظر من باید دغدغۀ یکی دوسال طلبه قبل از تدوین پایاننامه و رساله باشد. این باعث میشود از یک طرف انگیزه برای دنبال کردن تحقیق پیدا کند و از طرف دیگر، حول محور مسئله مورد نظر مطالعه کند. در نتیجه، وقتی میخواهد برای سطح سه یا چهار طرحنامه بنویسد، دستکم نیمی از مطالعات را انجام داده باشد که فصلبندی طرحنامه بر اساس کلیات ابو البقا نباشد.
نکتۀ دیگری که در این باره میشود افزود، این است که نتایج نیازسنجیپژوهشی مثل نیازسنجیروانشناسی، در اختیار طلبه قرار بگیرد تا مطالعهکند، انگیزه بیابد و ذهنش را درگیر مسئله کند. این خیلی مهم است که ذهن بتواند در این رابطه سرمایهگذاری کند و بعد به دنبال این باشد که چه کارهایی شده و چه تحقیقاتی انجام گرفته است.